تنش و التهابات سیاسی در منطقه قفقاز جنوبی همچنان ادامه دارد. التهاباتی که بر محور اوضاع داخلی سه کشور جمهوری آذربایجان ، گرجستان و ارمنستان است. به همین دلیل صلح در منطقه قفقاز جنوبی به این سادگی ها هم که تصور می شود نیست ؛ چرا که چالش های مختلفی همچنان بین طرفین درگیر وجود دارد. یکی از چالش های مهم عدم توافق حداقلی-نسبی نسبت به صلح پایدار تحت توافق نامه ها ولو کوتاه مدت می باشد. توافقاتی که می تواند با آرامش سیاسی، فضای رشد و توسعه تجاری و صنعتی را برای کشورهای مرتبط با منطقه قفقاز جنوبی ایجاد کند.
اما بعضی از بازیگران منطقه و فرا منطقه نفعشان در نا امنی و عدم صلح در این منطقه حاصل خیز زراعی می باشد ؛ به طور مثال رزمایش نظامی اخیر کشور های جمهوری آذربایجان ، گرجستان و ترکیه و ارائه نمایش قدرت در مقابل ارمنستان، نشان از تمایل نداشتن کشورهای منطقه نسبت به موضوع صلح است. اخیرا الهام علیف رئیس جمهور جمهوری آذربایجان در سخنانی مدعی شد انعقاد قرار صلح با ایروان به عنوان دشمن باکو میسر نیست؛ چرا که همچنان مسئله تمامیت سرزمینی، بین کشور ما ارمنستان و ترکیه حل و فصل نشده است.
اتهام زنی علی اف و درماندگی ارمنستان
اما اتهام زنی اخیر شخص الهام علی اف، به کشور ارمنستان و دولت نیکول پاشینیان نسبت به ادعای تمامیت ارضی مناطق مورد مناقشه در حالی انجام می شود که علاوه بر رزمایش نظامی مذکور ، مخالفین داخلی حزبی-جناحی پارلمان ارمنستان نیز چالشی جدی برای شخص پاشینیان شده است. چالشی که قطعا بر روند صلح احتمالی بین هر دو طرف تاثیر گذاری زیادی قابل تاملی خواهد داشت.
هرچند وزارت امور خارجه ارمنستان به این ادعا واکنش نشان داد ، اما این پاسخ را به نوعی می توان از واماندگی در تصمیم و اراده داخلی ، نسبت به گفته های طرف مقابل تعبیر کرد. چرا که ارمنستان نه قدرت نظامی قابل توجهی دارد که بتواند در میدان عملیات راه به جایی ببرد و در میز مذاکرات چانه زنی کند و نه از سیاست راهکنشی و راهبردی مشخص و کاملی برخوردار است که با آن توانایی در محاکم حقوقی بین المللی امتیازاتی و رای های مناسبی را کسب کند. ادامه تنش و مشکلات سیاسی بین باکو-ایروان به چند دلیل عمده می باشد؛
نخست، دخالت هایی که همواره رژیم صهیونیستی نقش فعالی در پس یا پیش مسائل مرتبط با قفقاز جنوبی داشته است. معمولا مسائلی که اسرائیل در آن دخالت های مکرر داشته ، دارد و قطعا همچنان نیز خواهد داشت. موضوعات امنیتی و فروش سلاح و تجهیزات فنی جاسوسی تحت عنوان همکاری های مشترک بین باکو و تلآویو از جمله آنها می باشد چرا که ایروان با آنکه روابط سیاسی و دیپلماتیکی با رژیم صهیونیسی دارد، ولی اسرائیل را یک عنصر نامطلوب برای تنش های منطقه قفقاز تلقی می کند. عنصری که حتی برای همسایه جنوبی جمهوری آذربایجان نیز خطرناک می باشد، اما میزان همکاری هایشان همچنان رو به افزایش است.
همکاری هایی که جدای از پیامد های مختلف و متفاوتی که برای سایر کشور های منطقه قفقاز جنوبی دارد، حجم زیادی نگرانی را برای جمهوری اسلامی ایران در تمامی حوزه های عقیدتی-سیاسی دارد و به تبع آن تاثیر گذاری منفی بر زمینه های عملی همکاری همچون اقتصادی-صنعتی یا آموزشی-پژوهشی را می گذارد. کشور ایران مهم ترین همسایه کشور جمهوری آذربایجان می باشد ؛ چرا که مرز مشترک آبی و خاکی نسبتا طولانی را با یکدیگر دارند ، پیشنیه فرهنگی-ادبی تقریبا یکسانیدارند و از همه مهم تر از لحاظ مذهبی نیز با یکدیگر قرابت تاریخی زیادی دارند. حضور رژیم صهیونیستی به هر نحوی و شکلی در خاک جمهوری آذربایجان و امورات جاری آن ، قطعا و حتما اثرات بسیار منفی و مخربی بر روابط هر دو کشور در تمامی بخش و سطوح آن خواهد گذاشت.
دوم ، دخالت های گاه و بی گاه ایالات متحده آمریکا ، اتحادیه اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در موضوعات مختلف داخلی-خارجی دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیز باعث افزایش تنش های بین آنها شده است ؛ به طور نمونه حمایت ایالات متحده، فرانسه و انگلیس از ارمنستان که توسط لابی ارامنه در پارلمان های این کشورها انجام می شود و یا حتی تروئیکای اروپایی در مسائل مختلف مرتبط و غیر مرتبط به افزایش سطح تنش ها می انجامد. دخالت کشورهای فرا منطقه ای غیر تاثیر در صحنه ها و مجامع بین المللی همچون هندوستان برای فروش سلاح هایی همچون موشک و توپخانه به ارمنستان نیز یکی دیگر از مسائلی می باشد که نارضایتی شدید جمهوری آذربایجان را به همراه داشته است.
تنش هایی که بعد از جنگ (دوم) قره باغ غالبا سیاسی بوده و یا درگیری های مسلحانه کوچک، ایذایی و عملیات های تروریستی جسته گریخته در اطراف مرز مشترک را شامل شده است. دخالت های کشور های غربی یکی از اصلی ترین یا شاید دقیقا اصلی ترین نگرانی باکو، نسبت به وضعیت مداخلات فرامنطقه ای و جهانی این مسئله می باشد. همچنین دخالت کشور های منطقه ای مثل ترکیه به عنوان اصلی ترین دخیل در بیشتر شدن آتش نا امنی های اجتماعی یکی دیگر از مسائل قابل تاملی می باشد که بی توجهی به این موضوع مشکلات جدی را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است.
ناگفته نماند که عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و سایر کشورهای عربی منطقه هر کدام به شکلی سعی در نقش آفرینی برای به وجود آوردن وضعیت صلح و به تبع آن افزایش حوزه نفوذ خود دارند. هرچند که هنوز موفق نشده اند اتفاق خاصی را انجام بدهند ، اما با ایجاد تعاملات تجاری-اقتصادی مانند سرمایه گذاری بر پروژه های نفت و گاز دریای خزر یا مشارکت در بازسازی مناطق تصرف شده ، و حتی ایجاد خطوط اعتباری با کشور ارمنستان برای بازرگانان این کشور می توانند به این هدف راهبردی خود برسند.
سوم ، اهمیت قفقاز برای کشور فدراسیون روسیه و تصمیم گیری های این کشور نسبت به تحولات این منطقه قبل و بعد از جنگ اوکراین که یکی از مهم ترین موضوعات با اهمیت در شکل دهی به رویداد های مرتبط با آن است. رویداد هایی که غالبا به ضرر روس ها تمام شده و یا سود آنچنان که در قبال هزینه های مصروف شده کسب نکردند. عده ای از تحلیلگران مسائل بین الملل معتقدند که جنگ قره باغ در سپتامبر سال 2020 میلادی با چراغ سبز ولادیمیر پوتین انجام شد ؛ چرا که شخص رئیس جمهور روسیه از نیکول پاشینیان غربگرا به شدت عصبانی بود و با این کار به نحوی قصد کنار زدن او از قدرت را داشته است ؛ حضور نظامی نیروهای مسلح روسیه در مناطق جنگی را نیز یکی از اهداف پوتین تعبیر می کنند. عده ای نیز این موضوع را مردود می دانند ، به این علت که روس ها و به ویژه شخص پوتین با علم به حضور اطلاعاتی-نظامی غربی ها پس از جنگ در خاک دو کشور ترس مزمن می دانند.
لازم به ذکر است ، جنگ سنگین و بسیار پرهزینه اوکراین تمرکز روس ها را از منطقه قره باغ گرفته و ناچار شدند نیرو های خود را از منطقه قفقاز خارج کنند. موضوعی که برای حاکمان کاخ کرملین اصلا خوشایند نیست و سعی دارند به هر نحوی بتوانند قیومیت خودشان بر قفقاز را همچون دوران شوروی اعمال کنند ؛ با این تفاوت که تمامیت ارضی این کشور در اختیار روسیه نیست و دستگاه اطلاعاتی سرکوبگری مثل "کا گ ب" نیز در امورات داخلی این کشور ها دخالت نمی کند. ضمن اینکه تاثیر گذاری از طریق مسائل فرهنگی و صنعتی یکی از راهبرد های احتمالی فدراسیون روسیه برای اعمال نفوذ در قفقاز جنوبی می باشد.
خبرنگار: حمید اسدی
نظر شما